هستي جانهستي جان، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

ماه ني ني

دخترم داره نماز ميخونه..

دختر گلم در حال نماز خوندن اين چادر خاله جون پارچه شو گرفت و ماماني برات دوخت البته پارسال دوخته ماشاال... الان دخترم بزرگ شدي قد بلند شده كمي برات كوتاه شده اينجا تسبيح گرفتي دستت داري صلوات ميفرستي قربون اون صورت خنده روت برم كه دندوناتم ريخته ماماني نماز قبول باشه همين كه از الان همت ميكني ياد ميگيري كه چطور نماز ميخونن خيلي خوبه بهت افتخار ميكنم ناز دخترم   مثلا حجاب گرفتي موهاتم بيرونه خوش خنده من ...
24 ارديبهشت 1392

مادر يعني وجود پر از عشق....

  مادر.....        وقتي از تو حرف ميزنم احساس ميكنم به خدا نزديكترم و در مقدس ترين نقطه     لحظات زندگي قرار گرفته ام .وقتي نام مقدست رابه زبان مي آورم بغض گلويم     را مي فشارد شايد اين نشان عشق خالص و پاك است...                                                              ...
11 ارديبهشت 1392

عکس کوچولوگی هستی

عاشق رژی باید صفا بدی ولی دوست ندارم از الان بزنی چون شیمیایی دیگه ولی تو ول کنش نیستی جان دلم.... گل مامان فرشته شدی الهیییییی قربونت برم ژست گرفتی واسه عکس طبق معمول در حال خوردن که خیلی ناز وایستادی عسل من همه وجودمی گل من خسته شدی گفتی بریم ددر عاشق بیرونی دوست داری فقط بگردی بعد سرتو انداختی میری تیپتو برم دختر خانوم هستی کنار سد حسنلو در کنار پسر عمه های من که بهشون داداش سعید و داداش علی میگی و دایی جونش عکس انداخته با آیلین جون دوستش ...
30 فروردين 1392

كودكي هستي

دخترم ورزشكار شده مثل باباجونش لباس ورزشي تو پوشيدي اونم كاپته مثلا برنده شدي ماماني عاشق فوتبالي دوست داري فقط باتوپ بازي كني ما هم به علاقه ات اهميت ميديم ولي بيچارم كردي بايد با تو همبازي شم اينم پسرعموي منه كه باهم عكس انداختيد خيلي دوسش داري وقتي ميبيني خجالت ميكشي اينم از اون رفتاراته از كسي كه دوسش داري خجالت ميكشي و حرف نميزني باهاش ولي پشت سرش هي اسمش رو لباته اينجا آقاجونت واسه تولدت ماشين برقي كه خودت انتخاب كردي رو خريده البته جشن كوچولوي خودماني گرفته بوديم دست آقاجون درد نكنه گلم آقاجون عاشق شماس و خيلي خيلي دوست داره ...
30 فروردين 1392

موزه آنتاليا

يه روزم رفتيم موزه كه خيلي جالب بود با آجراي كوچيك جاهاي تاريخي تركيه رو كوچيك ساخته بودن و كنار هر مكان يه باكسي بود كه دكمه رو ميزديم به 3زبون هر كدوم كه ميخواستي بهت مكان رو معرفي ميكرد بهمون خيلي خوش گذشت جاي همه خالي البته شما يكم خسته شده بودي كمي بي حوصله بود   الهي هميشه لبات پر از لبخند باشه اينجا خسته شده بودي بستني ميخواستي عاشق بستني هستي يه دفعه ديديم اينطوري ولو شدي اينجا منم شكار لحظه كردم مثلا خيلي خسته اي ...
21 فروردين 1392

مسافرت هستي 92

هستي امسال تصميم گرفتيم عيد رو بريم مسافرت تو هم خيلي خوشحال شدي هميشه تفريح و گردش رو دوست داري هميشه ميخواي بهت خوش بگذره قربونت برم الهي دستت بابا جونم درد نكنه كه هميشه با لطف و محبتش مارو سوپرايز كرده يه فرشته مهربونه اميدوارم هميشه قدر بابايي رو بدوني بابايي مارو امسال به تركيه شهر آنتاليا برد ما هم از خوشحالي بوديم كلي برنامه واسمون ريخته تا عيد خوش بگذره ميخواستيم با خاله اينا بريم ولي اونا نيومدن تنهايي 3تامون رفتيم با ماشين خودمون تا وان رفتيم كه يه شب رو مونديم اونجا 4شنبه در اومديم عصر اونج بوديم سال تحويل رو تو راه بوديم چون مرز خيلي معطل شديم خسته مون كرد توهم تو راه هم ميخوابيدي هم بيرونو نگاه ميكردي واقعا جاده اش خيلي قش...
21 فروردين 1392

نفسم هستي عيد1392

اينم سفره هفت سيني بود كه براي ايراني ها توي هتل واكرده بودن اين كفش رو واست خريديم عاشق كفشه هستي البته يه كيفم خريديم واست در كل لباسو كفشو كيف هركي واست كادو ازينا بخره بيشتر خوشحال ميشي تا عروسك اينجا تو فرودگاه بوديم داشتيم برميگشتيم وان اين كيف رو واست خريديم اينجا رفته بوديم بزرگترين آكواريوم ماهي ها كه سري هم به فروشگاهش زديم از شمام چند تا عكس انداختم ماماني خيلي نازي از بس شيرين بودي همه فقط بهت لبخند ميزدن ميبوسيدنت شام رو كه تو محوطه هتل خورديم كنار ميزهاي شام وسايل بازي گذاشته بودن تا بچه ها بازي كنن شمامم كه مثل هميشه عاشق بازي با بچه هايي با اون دختري كه ايراني بود ...
21 فروردين 1392

عشق مامان

اين نماي بيرون هتلمونه كه از اتاقمون عكس انداختم گفتم بذارم خيلي قشنگ بود مسافرتمون خيلي زود مثل يه چشم برهم زدن تموم شد انشاا.. خرداد اگه قسمت باشه دوباره ماماني ميريم ايندفعه يه جاي ديگه اميدوارم سال خوبي رو پيشه رو داشته باشيم هميشه لبخندت رو روي لباي نازت ببينم همه ي وجود مامان         هستي داري اينجا كوييك اگه اشتباه ننوشته باشم بازي ميكني ماماني بهت خيلي خوش گذشت هر جا بازي باشه ما مجبور به اطاعت از شماييم كه ببريم بازي كني شمام قشنگ استفاده كردي اينجا رفته بوديم باغچه ماماني اينا ازت عكس انداختيم البته برگشته بوديم از مسافرت و خاله جون ازت عكس گرفت كه اين چند تا بهتر بودن...
21 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماه ني ني می باشد